مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشکهای بیصدا گـفتم حسین یاد تو شـرط قـبـولی نـمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها آمد از کربوبلا لبیک تا گـفتم حـسین نام زهـرا را شـنـیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا؛ من تازه میفهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو با دلی غـمبار گفتم کـربلا؛ گفتم حسین |